جدول جو
جدول جو

معنی قدرت دهی - جستجوی لغت در جدول جو

قدرت دهی
التّمكين
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به عربی
قدرت دهی
Empowerment
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قدرت دهی
autonomisation
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قدرت دهی
upoważnienie
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به لهستانی
قدرت دهی
権限付与
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
قدرت دهی
расширение полномочий
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به روسی
قدرت دهی
Ermächtigung
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به آلمانی
قدرت دهی
بااختیاری
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به اردو
قدرت دهی
ক্ষমতায়ন
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به بنگالی
قدرت دهی
การเสริมอำนาจ
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به تایلندی
قدرت دهی
uwezeshaji
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
قدرت دهی
güçlendirme
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
قدرت دهی
授权
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به چینی
قدرت دهی
надання повноважень
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قدرت دهی
העצמה
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به عبری
قدرت دهی
empoderamento
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قدرت دهی
pemberdayaan
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قدرت دهی
अधिकारिता
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به هندی
قدرت دهی
empowerment
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به هلندی
قدرت دهی
potenziamento
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قدرت دهی
empoderamiento
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قدرت دهی
권한 부여
تصویری از قدرت دهی
تصویر قدرت دهی
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ دِ)
کنایه از امداد و اعانت و یحتمل که اشارت به آن رسم باشد که چون امری عجیب یا غریب از شخص صادر شود آن شخص را حریف وی دست خود بر دست وی میزند و اظهار خوشی می نماید. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ دِ)
نصرت دادن. رجوع به نصرت دادن شود
لغت نامه دهخدا